بیا بیا دل ستم دیده ی مرا عاشق تر کن
بیا بیا دل چو آتش به سینه را خاکستر کن
تو جان شیرینی عشق آفرینی
در آسمان دل من مه و پروینی
بیا تو ای جانانم بیا بسوزان جانم
که بیش از این ننشانی در آتش هجرانم
بزن شرر ها بر آشیانم
گل امیدم پر پر کن غم دلم افسون تر کن
به عشق ...خود کن دل را ز خون دو چشمم تر کن
بیا بیا دل ستم دیده ی مرا عاشق تر کن
بیا بیا دل چون آتش به سینه را خاکستر کن
تو جان شیرینی عشق آفرینی
در آسمان دل من مه و پروینی
فزون غم ما کن غمم سرا پا کن میسوزم چون شررم
مکن فراموشم چو می ببر هوشم
وز خود کن بی خبرم
رها مکن یارا ز دست غم ما را
چه لذتی بی غم منو مستی ها را
بیا و آتش تو بر آتشم زن
به دست محنت ها ز پایم افکن
بیا بیا دل ستم دیده ی مرا عاشق تر کن
بیا بیا دل چو آتش به سینه را خاکستر کن
تو جان شیرینی عشق آفرینی
در آسمان دل من مه و پروینی
:: موضوعات مرتبط:
تورج نگهبان ,
,
:: برچسبها:
معروفترین و بهترین شعر تورج نگهبان - بیا بیا ,
:: بازدید از این مطلب : 5014
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0