قلبم میسوزد . . . سوزشی ازروی زخم ها وترک هایی ک روزگاربرجای گزاشته . .. آهای دنیا؟ دیگرچه ازقلبم مانده ک بندش بزنی ؟ تمام داروندارم راربودی بی انکه بدانی همه ی دارو ندارم او بود . . . آری . . . تونمیدانستی که من عمری زندگی کردم اما معنی انرازمانی فهمیدم که عشق را با او تجربه کردم